سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

وَ مَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا

 
 

 
 
سید مهدی
سید مهدی

مشهد 09370328842 telegram/SMahditm
taghdisi87@gmail.com

 

 

پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

اللهم عحل لولیک الفرج

شکوفه نرگس

بازی بزرگان

مذهب عشق

نقطه ای برای فردا

کربلای جبهه ها یادش بخیر... !

دخترک تنها

کبوتر حرم

امیدزهرا omidezahra

جاء الحق و زهق الباطل

عاشق آسمونی

.: شهر عشق :.

مدرسه ابتدایی پسرانه غیر دولتی امام هادی (ع) سبزوار

من اجل تراب البحرین اصبحناشهداء

آسمان آبی

عکس های عاشقانه

ازدواج موقت

پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان

بادله گشت

سلطان آباد قره باغ

 

مطالب اخیر

التماس تفکر

این جا مشهد است

از عشق بیشتر بدانید

اندرز سقراط

شاید این چند سحر فرصت آخر باشد که به مقصد برسیم...

10+1روش شاد کردن خانم ها

مزاج شناسی در طب سنتی

راز و نیاز اورژانسی

آرامش سنگ یا برگ

درد و دلی با قرآن...

هنگامه آخرالزمان

فردا دیر است...!

از مظلومیت تا غربت راهی نیست...

موعود

 
 

پیوند های روزانه

پخش زنده حرم اهل بیت(ع)

پخش مستقیم حرم امام علی(ع)

پخش مستقیم حرم امام حسین(ع)

پخش مستقیم حرم امام رضا(ع)

پخش مستقیم حرم حضرت اباالفضل(ع)

فوریت های پزشکی مشهد

 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

شیعه مذهب برتر
زورخانه بابا علی
امام مهدی (عج)
فوریت های پزشکی مشهد
دکتر علی حاجی ستوده
دانلود کتاب
شبستان
 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 149559
بازدید امروز :6
بازدید دیروز : 12
تعداد کل پست ها : 55

 

یک درددل غیرقابل پخش با امام علی

مولای من!

خلیفه نیستی
سلطان هم
فقط امام اول مظلومانی
و جای پنج سال
می‌شد که پنجاه سال حاکم باشی
می‌شد که شامات را
چون دندانی کند و پراکند
که سهم بچه‌های ابوسفیان باشد
و در امارت کوفه
کاری هم به «ابن‌ملجم» و «قطام» داد.

می‌شد هر سال
به هند و پارس
به چین و ماچین دعوت شد
سلطان روم
به افتخار حضورت برپا کند
چیزی شبیه همین ضیافت‌های شام
در تالارهای آینه و مرمر
و پشت درهای بسته
می‌شد حسین و حسن را با خود همراه کرد
یکی مشاور اعظم
یکی وزیر خزانه‌داری کل
می‌شد کاری کرد
که جعده هم مشاورت امور بانوان را عهده‌دار باشد
یا کاره‌ای که زهر نریزد

یا نه
حکومت ایران هم می‌شد که سهم حسن باشد
حکومت عراق، سهم حسین
حتی عقیل را می‌شد سه چهار سالی
با حقوق ارزی آن روز
به اندلس فرستاد
می‌شد محمد حنفیه
سفیر سازمان ملل باشد
مانند این پسرخاله‌ها
که تا هنوز و تا همیشه سفیرند!

می‌شد کنار رود فرات
کاخی سبز ساخت
برای تابستان‌ها
سری به بغداد زد
بر بالای کوه ابوقبیس
کاخی سپید داشت
چیزی شبیه کاخ سعدآباد
شبیه کاخ ملک فهد
کاخی بلندتر از خانه‌ خدا

می‌شد که بعد خود
به فکر پادشاهی فرزندان بود
مثل همین ملک حسین و ملک حسن
مثل همین حیدر علی‌اف
و اف بر این دنیا...

می‌شد که امام علی بود و
با تمام جهان ارتباط داشت
مثل همین امام علی رحمانف
می‌شد با خانم رایس دست داد
می‌شد انبان خویش را پر کرد
از شیر مرغ و جان آدمیزاد
از وعده و وعید

و افطاری داد از بیت‌المال
و جامه‌های اطلس و ابریشم پوشید
با میمون و سگ بازی کرد
رقاصه‌های روم را دعوت کرد
با چشم‌بندی و آتش‌بازی
شب را به صبح رساند
در برج‌های دوبی سهمی داشت
در بازار بورس دستی...
نشست بالای تختی و
کلاهی از مروارید و زر بر سر گذاشت
یا دست کم
هر روز یک اسب پیش‌کش قبول کرد
یک شمشیر مرصع
که نام تو بر آن حک شده باشد
ـ این تحفه‌ها از هند است
ـ آن جامه‌ها از روم
ـ این فرش‌های ابریشمین از ایران ...

جشنی بگیر
بگو که شاعران قصیده بخوانند
شب را زود بخواب
که کاترینا و سونامی در راه است

برای کندن چاه
به بردگان سیاه فرمان بده
به شرکت‌های چند ملیتی
برای بردن نان فرصت نیست
این را به سازمان غله و نان بسپار!

این وقت شب
نشسته‌ای و به من لبخند می‌زنی
می‌دانم
این‌گونه شعرها خوب نیستند
اما مولای من!
آن کفش‌های وصله‌دار هم
مناسب پای حضرت حاکم نیست!

یا صاحب الزمان تسلیت

طوری دعا کن که انگار همه چیز وابسته به خداست...اما ...طوری عمل کن که انگار همه چیز وابسته توست...

 

 

اللهم عجل لولیک الفرج



جمعه 85 مهر 21 | نظر

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin