سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

وَ مَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا

 
 

 
 
سید مهدی
سید مهدی

مشهد 09370328842 telegram/SMahditm
taghdisi87@gmail.com

 

 

پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

اللهم عحل لولیک الفرج

شکوفه نرگس

بازی بزرگان

مذهب عشق

نقطه ای برای فردا

کربلای جبهه ها یادش بخیر... !

دخترک تنها

کبوتر حرم

امیدزهرا omidezahra

جاء الحق و زهق الباطل

عاشق آسمونی

.: شهر عشق :.

مدرسه ابتدایی پسرانه غیر دولتی امام هادی (ع) سبزوار

من اجل تراب البحرین اصبحناشهداء

آسمان آبی

عکس های عاشقانه

ازدواج موقت

پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان

بادله گشت

سلطان آباد قره باغ

 

مطالب اخیر

التماس تفکر

این جا مشهد است

از عشق بیشتر بدانید

اندرز سقراط

شاید این چند سحر فرصت آخر باشد که به مقصد برسیم...

10+1روش شاد کردن خانم ها

مزاج شناسی در طب سنتی

راز و نیاز اورژانسی

آرامش سنگ یا برگ

درد و دلی با قرآن...

هنگامه آخرالزمان

فردا دیر است...!

از مظلومیت تا غربت راهی نیست...

موعود

 
 

پیوند های روزانه

پخش زنده حرم اهل بیت(ع)

پخش مستقیم حرم امام علی(ع)

پخش مستقیم حرم امام حسین(ع)

پخش مستقیم حرم امام رضا(ع)

پخش مستقیم حرم حضرت اباالفضل(ع)

فوریت های پزشکی مشهد

 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

شیعه مذهب برتر
زورخانه بابا علی
امام مهدی (عج)
فوریت های پزشکی مشهد
دکتر علی حاجی ستوده
دانلود کتاب
شبستان
 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 149510
بازدید امروز :1
بازدید دیروز : 6
تعداد کل پست ها : 55

 

التماس تفکر

بعد از جنگ آمریکا با کره، ژنرال ویلیام مایر که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش آمریکا منصوب شد، یکی از پیچیده ترین موارد تاریخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرار میداد:
 
حدود 1000 نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از همه استانداردهای بین المللی برخوردار بود. این زندان همه امکاناتی که باید یک زندان طبق قوانین بین المللی برای رفاه زندانیان داشته باشد را دارا بود.

این زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود و حتی امکان فرار نیز تا حدی وجود داشت.
 
آب و غذا و امکانات به وفور یافت میشد.
 
در آن از هیچیک از تکنیکهای متداول شکنجه استفاده نمیشد، اما...
 
اما بیشترین آمار مرگ زندانیان
در این اردوگاه گزارش شده بود. 
 
عجیب اینکه زندانیان به مرگ طبیعی میمردند.
 
با این که حتی امکانات فرار وجود داشت اما زندانیان فرار نمیکردند.
 
بسیاری از آنها شب میخوابیدند و صبح دیگر بیدار نمیشدند.
 
آنهایی که مانده بودند احترام درجات نظامی را میان خودشان و نسبت به هموطنان خودشان که مافوق آنها بودند رعایت نمیکردند،
 
و در عوض عموماً با زندانبانان خود طرح دوستی میریختند.
 
دلیل این رویداد، سالها مورد مطالعه قرار گرفت و ویلیام مایر نتیجه تحقیقات خود را به این شرح ارائه کرد:
 
در این اردوگاه، فقط نامه هایی که حاوی خبرهای بد بود را به دست زندانیان میرساندند و نامه های مثبت و امیدبخش تحویل نمیشد
هر روز از زندانیان میخواستند در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که به دوستان خودخیانت کرده اند، یا میتوانستند خدمتی بکنند و نکردند را تعریف کنند.
 
هر کس که جاسوسی سایر زندانیان را میکرد، سیگار جایزه میگرفت.
اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود و معلوم شده بود خلافی کرده هیچ نوع تنبیهی نمیشد.
 
در این شرایط همه به جاسوسی برای دریافت جایزه (که خطری هم برای دوستانشان نداشت) عادت کرده بودند.
 
??تحقیقات نشان داد که این سه تکنیک در کنار هم، سربازان را به نقطه مرگ رسانده است،

?چرا که با دریافت خبرهای منتخب (فقط منفی) امید از بین می رفت.
 
?با جاسوسی، عزت نفس زندانیان تخریب میشد و خود را انسانی پست می یافتند.
 
?با تعریف خیانتها، اعتبار آنها نزد هم گروهی ها از بین میرفت.
 
و این هر سه برای پایان یافتن انگیزه زندگی، و مرگ های خاموش کافی بود.

??این سبک شکنجه، شکنجه خاموش نامیده میشود.??
 
نتیجه:

اگر این روزها فقط خبرهای بد میشنویم، اگر هیچکدام به فکر عزت نفس مان نیستیم و اگر همگی در فکر زدن پنبه همدیگر هستیم،
به سندرم «شکنجه خاموش» مبتلا شده ایم.
 
این روزها همه خبرهای بد را فقط به گوشمان میرسانند و ما هم استقبال میکنیم ...
دلار گران شده ...
طلا گران شده ...
کار نیست ...
مدرسه ای آتش گرفت ...
زورگیری در ملاءعام...
 
این روزها هیچ کس به فکر عزت نفس ما نیست!
شما چطور فکر میکنید؟ ...
ما ایرانیها دزدیم! ...
ما ایرانیها همه کارهایمان اشتباه است.
ما ایرانیها هیچی نیستیم!
ما ایرانی ها از زیر کار درمیرویم!
ما هیچ پیشرفتی نکردیم!
ما ایرانیها هیچ هنری نداریم!
ما ایرانیها آدمِ حسابی نداریم!
ما ایرانیها هر عیبی که یک انسان میتواند داشته باشد داریم!
 
در همین محیط های مجازی چقدر با دلیل و بی دلیل به خودمان بد می گوییم و لذت می بریم.
به خودمان فحش می دهیم و کیف می کنیم و می خندیم.
 
اقوام مختلف ایرانی را مسخره می کنیم و همه با هم کل ایران را !
 
بزرگان علمی، هنری، ادبی و دینی کشور خودمان را وسیله خنده و تفریح کرده ایم و هیچکس هم نباید فکر کند این ها نقشه است.
 
این همان جنگ نرم است.
 
این روزها همه در فکر زیرآب زدن بقیه هستند، شما چطور؟

این روزها همه احساس می کنند در زندانی بدون دیوار دوران بی پایان محکومیت خود را می گذرانند، شما چطور؟

این روزها همه شبیه زندانیان جنگ آمریکا و کره منتظر مرگ خاموش هستند? شما چطور؟

??بیاییم از خواندن و شنیدن اخبار منفی‌‌ فاصله  بگیریم و تا میتوانیم به خود و اطرافیانمان امید بدهیم، احترام بگذاریم و در هرشرایطی شاد زندگی کنیم.
 
با انتشار این مطلب در حفظ و ارتقاء سطح بهداشت روانی جامعه سهیم باشیم
البته به واقعی نگری با علکی نگری فرق بزاریم .



جمعه 96 دی 29 | نظر

 

این جا مشهد است


سلام

این جا مشهد است

به هر طرف که روکنی

عقربه نگاهت،به سمت حرم می چرخد

آن جا بهشت را می نوشی.
...
هر چه شیخ است ،اطراف حرم است:

شیخ طوسی ، شیخ طبرسی ، شیخ بهایی...

در زیرگذر حرم، با اشتباهی کوچک

به جای امام رضا، نواب روبرویت سبز می شود

نواب تورا به میدان عدالت می برد

- همان میدان اعدام سابق-

با معلم پس ازدانش آموز و دانشجو به زندان می رسی

زندان سر میدان تربیت است

فرهنگ نرسیده به تربیت، بن بست می شود

آموزش و پرورش ، در حاشیه فرهنگ است

دانشجو درست روبروی هفت تیر است

هفت تیر سریع به پیروزی میرسد

پس از استقلال ، از آزادی که بگذری

به جمهوری اسلامی می رسی

صدا وسیما، سر جمهوری اسلامی است

در صدا وسیما،به نوفل لوشاتو باز میشود

جمهوری اسلامی را شهید منتظری به بعثت می رساند

مصلی پراست ازعمده فروش ها

کوکاکولا درست وسط کوثراست

باغ ملی روبروی کنسولگری پاکستان است

شرکت نفت روبروی اوقاف وامور خیریه است

پروما درجانباز است ، اما جانبازی آن جا نمی بینی

در فلسطین یک سرزمین ورود ممنوع وجود دارد

به نام باغ بزرگ ملک آباد

دادگستر ی روبروی سازمان تبلیغات است

ارشاد ادامه ی قاضی طباطبایی است

فرمانداری، در مرکز پاسداران است

بیمارستان امدادی را وسط فداییان اسلام ساخته اند

فرودگاه ،درامتداد جمهوری اسلامی است.

بسیج همان برق سابق است که به ضد می خورد

ولایت، به وسط وحدت می خورد

امت از وحدت شروع می شود

و به بعثت ختم می شود

در دانشگاه ابتدا به دکترا می رسی

آخرش به سراب

از دروازه طلایی تا سراب

ده قدم فاصله است

*****

مشهد یک تهران دیگر است

تجریش دارد، زعفرانیه ولویزان دارد

در وکیل آباد بوق قطارها، چرتت را پاره می کند

دانشگاه فردوسی سر میدان آزادی است

اما دری به آن ندارد

از امام علی تا امام حسین وامام هادی

این طرف شهر خبری نیست

در سجاد ، سجاده سخت گیرمی آید

عوضش نسترن هست ، نیلوفر هست

بنفشه و مرجان ولاله هم هستند

- از شمالی تا جنوبی شان-

البته امین و حامد وسینا هم هستند

خیام خیلی چراغ قرمز دارد

به وی‍‍ژه وقتی به سجاد می خورد

سعدی فقط صوتی و تصویری است

پل حافظ چهارراه گاراژدارهاست

در توس کاوه ی آهنگر تا توانسته آهن فروشی زده است

دنبال ایرج میرزا نگرد!

اورا از شهر بیرون کرده اند

میرزاده عشقی را به جهان آرا بخشیده اند

عشقی امیر کبیر را قطع می کند

امیر کبیر بهشتی را

گاز ، شرقی و غربی است

مطهری شرقی وغربی نیست-فقط شمالی وجنوبی ست-

چمران به چهارطبقه می خورد

کوهسنگی از شریعتی شروع میشود

مدتی است علاقمندان سیدی بیشتر شده اند

چون امسال خیلی سبز شده است

در الهیه یک متر زمین ، خدا تومان قیمت دارد

شهرک ناجا پراست از:

نرگس،شکوفه،نسیم،یاس،اختر،سنبل ، بنفشه و...

قاسم آباد خیلی شلوغ است

یک خیابان حسابی آن دکتر حسابی است

شیرپاستوریزه درحجاب است

دکتر حسابی،دکتر شریعتی، دکتر یوسفی و ادیب،

همگی حجاب را قطع می کنند

آخر حجاب ، میثاق است

آخر میثاق هم، نمایشگاه.

امام خمینی به بزرگراه آسیایی می خورد

که تمام شهر را دربرمی گیرد

مردم عبادی را دوست دارند

چون از شهدا شروع میشود و به امام حسین می رسد

در میدان شهدا،جای لاله ها را ساختمانهای شیک می گیرند

- چند سال است شهدا را به کلی نبش کرده اند-

این جا همه پدیده را دوست دارند

چون از همه قشنگ تر و با کلاس تر است

این جا مردم زیاد به ویرانی می روند

به هارونیه و حصار می روند

بند گلستان را ، آنها گلستان کرده اند

خواص بیشتر به چاه خاصه می روند

و سرآسیاب

جوان ترها ، روزها به کارده و جاغرق می روند

شبها به چالیدره!

Mohamad Reza Mnsh

 



دوشنبه 92 اردیبهشت 2 | نظر

 

از عشق بیشتر بدانید

مقاله های بسیار مفید در مورد عشق.برای مطالعه روی لینک های زیر کلیک کنید

حرفهایی که زنان عاشق شنیدنشان هستند

تقسیم بندی انواع عشق

نحوه تداوم بخشیدن به روابط جدی عاشقانه

مغز هم غذامی خواهد هم عشق

ارتقای زندگی یافتن عشقی فرای الفاظ و کلمات

عشق و تسلیم شدن

پری رویاهای صادقه ام

تصویر عشق

عشق حقیقی

سخت ترین دیدار

اینجا یک نفر عاشق است

چرا باید عاشق بشویم

در عمل باید عشق ورزیدن

اگر کسی به تو لبخند نمی زند علت را در لبان فرو بسته خود جست وجو کن

هنر دوست داشتن

عشق و ازدواج

سلام

تعبیر غلط از عشق

روز قلب های خاموش

قبل از هر چیز برایت آرزو می کنم که عاشق شوی

من عاشق عاشق شدنم

عشق به زندگی عشق به خود

تقسیم بندی انواع عشق

عشق به زندگی عشق به خود

سخن عشق

رمانتیک باشیم

من یک عاشقم

برونگرایی و درون گرایی

رازی که تمام کودکان در مورد عشق می دانند

پرواز به دنیای عشق

درس عشق ورزی

بهانه عشق

5 روش عاشق کردن دیگران

هزینه عشق واقعی

عشق را قربانی سراب مکن

عاشقانه زیستن

قدرت سازگاری در عشق

مسؤولیت دوست داشتن

وقتی کسی رو دوست داری

برای آن ها که عشق می وزند زمان را آغاز و پایانی نیست

آیا عشق ورزیدن هنر است

چرا عاشق می شویم چرا متنفر

عشق آتشین فقط یکسال

چگونه می توان عشق حقیقی را تشخیص داد

تعهد عشق را به ارمغان می آورد

اگر عـاشـق بـاشـی بخشنده می شوی

رد پای عشق در زندگی کار و کیفیت

عشق یعنی

عشق شمشیری دو لبه

دو خط از عشق

عشق محصول احترام است

زندگی کردن

قدرت برتری که حقیقتا به شما عشق می ورزد

عشق و کمی نمک

به امید آنروز که

رهائی

عشق گاه به لطافت باران است و نگاه گنجشک باران خورده

می دانید مولکول عشق چیست

گوش بسپار به نغمه دل انگیز شکوفایی یک عشق

عشق الهی

سرود عشق

از هر که پرسیدم گفت فراموشش کن

او را از من نگیر

چطور شد که عاشق زندگی شدم

من تو شوق رسیدن

عشق به ما جسارت می دهد

عشق چیست

از دل دادگی تا دل زدگی



یکشنبه 90 مرداد 9 | نظر

 

اندرز سقراط

روزی سقراط ، حکیم معروف یونانی، مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثراست. علت ناراحتیش را پرسید ،پاسخ داد:"در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم.سلام کردم جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذ شت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم." سقراط گفت:"چرا رنجیدی؟" مرد با تعجب گفت :"خب معلوم است، چنین رفتاری ناراحت کننده است." سقراط پرسید:"اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد وبیماری به خود می پیچد، آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی؟" مرد گفت:"مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم.آدم که از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود." سقراط پرسید:"به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی؟" مرد جواب داد:"احساس دلسوزی و شفقت و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم." سقراط گفت:"همه ی این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی،آیا انسان تنها جسمش بیمار می شود؟ و آیا کسی که رفتارش نادرست است،روانش بیمار نیست؟ اگر کسی فکر و روانش سالم باشد،هرگز رفتار بدی از او دیده نمی شود؟ بیماری فکر و روان نامش "غفلت" است و باید به جای دلخوری و رنجش ،نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است،دل سوزاند و کمک کرد و به او طبیب روح و داروی جان رساند.
پس از دست هیچکس دلخور مشو و کینه به دل مگیر و آرامش خود را هرگز از دست مده و بدان که هر وقت کسی بدی می کند، در آن لحظه بیمار است.


یکشنبه 90 مرداد 9 | نظر بدهید

 

شاید این چند سحر فرصت آخر باشد که به مقصد برسیم...

گفتم: خدایا از همه دلگیرم، گفت: حتی از من؟
گفتم: خدایا دلم را ربودند، گفت: پیش از من؟
گفتم: خدایا چقدر دوری، گفت: تو یا من؟
گفتم: خدایا تنهاترینم، گفت: پس من؟
گفتم: خدایا کمک خواستم، گفت: از غیر من؟
گفتم: خدایا دوستت دارم، گفت: بیش از من؟
کوله‌بارم بر دوش، سفری باید رفت، سفری بی‌همراه،
گم شدن تا ته تنهایی محض،
یار تنهایی من با من گفت: هر کجا لرزیدی، از سفرترسیدی،
تو بگو، از ته دل، من خدا را دارم ...
شاید این چند سحر فرصت آخر باشد که به مقصد برسیم!





یکشنبه 90 مرداد 9 | نظر

 

10+1روش شاد کردن خانم ها

به گزارش سلامت نیوز با اجرای روش ه ای زیر میتوانید همسر خود را شاد کنید
1 ) زن ها دوست ندارند میهمان ناخوانده داشته باشند، بنابراین به آنها وقت کافی بدهید تا آماده شوند. آمادگی آنها برای پذیرایی امری حیاتی است.
2 ) هر روز از همسر خود سوال کنید که چه کاری می توانید برایش انجام دهید.

3 ) وقتی از شما خطایی سر می زند اظهار تاسف کنید. وقتی هم که تقصیر از شما نیست باز هم اظهار تاسف کنید!
4 ) وقتی اوضاع قمر در عقرب است، لبخند را فراموش نکنید. اگر بخندید دنیا هم با شما می خندد و اگر گریه کنید یقین بدانید که دنیا شما را تنها خواهد گذاشت.
5 ) از تلاش های همسرتان تشکر کنید و ببینید این تشکر تا چه حد موثر واقع می شود.
6 ) به این فکر کنید که همسر شما زن خیلی خوبی است، مادری بسیار خوب، عروسی بهتر از دیگر عروس ها و اگر به این طرز فکر ادامه دهید، او همین طور خواهد شد.
7 ) خسیس نباشید و در ستایش همسر خود دست و دلباز باشید. اما به یاد داشته باشید که در هیچ موردی مبالغه نکنید. باید همسرتان استحقاق تعریف و تمجیدی را که شما می کنید، داشته باشد وگرنه ممکن است نتیجه ی خوبی ندهد.
8 ) همسر خود را تشویق کنید و کمک کنید تا استعدادهای پنهانی او شکوفا شود.
9 ) به جای هدایای گرانبها، وقت خود را در اختیار همسرتان قرار دهید. نشان دهید که به او توجه دارید، حتی پس از یک روز کار سخت! برای او هدیه ای ببرید حتی یک شاخه گل به این ترتیب او خوش اخلاق می ماند.
10 ) بدانید زمانی که همسرتان از سر درد شکایت می کند، چاره سر درد او قرص مسکن نیست، بلکه یک لبخند است.
11 ) هرگز با همسرتان نجنگید، چون امکان ندارد در جنگ برنده شوید. در عوض از قلم برای نوشتن آن چه در ذهن دارید استفاده کنید. بعد آن را به همراه شاخه ای گل تحویل او بدهید

منبع: سایت پزشکی شفا


دوشنبه 90 خرداد 9 | نظر

 

مزاج شناسی در طب سنتی

طب سنتی ایرانی، طبی دیرینه و ریشه دار است. از گذشته های دور تا به امروز که ایرانیان به علوم جدیدی در پزشکی دست یافته اند، بیماری یکی از محوری ترین دغدغه های آن ها بوده است. ایرانیان قدیم نه فقط در معماری، هنر و ادبیات سرآمد عصر خود بوده اند بلکه در علوم طبیعی نیز دستاوردهای چشمگیری داشته اند. آن چه بسیاری از ما امروزه از زبان پدربزرگ ها و مادربزرگ ها درباره تغذیه، درمان دل درد، قولنج کودکان و... می شنویم، در واقع حاصل علم آموزی اجدادمان است. چند سالی است که توجه به طب سنتی و دستاوردهای بی بدیل آن در سلامت جسمانی و روانی بیشتر شده است و اهمیت آن روز به روز آشکارتر می شود. صفحه خانواده و سلامت براساس رسالت همیشگی خود که اطلاع رسانی و فرهنگ سازی در زمینه سلامت و مباحث مربوط به آن است، این بار هم با یکی از محققان و پژوهشگران طب سنتی گفت وگو کرده است که در پی می آید.


طب سنتی و طب اسلامی
طب سنتی یکی از بزرگ ترین دستاوردهای ایرانیان است که دانستن اصول آن در حفظ سلامت و پیشگیری از بیماری ها نقش اساسی ایفا می کند.دکتر رضا منتظر محقق و پژوهشگر طب سنتی در گفت وگو با خراسان ضمن تبیین تفاوت های طب سنتی و اسلامی چنین می گوید: از نظر تاریخی طب سنتی در ابتدا از ایران شروع شد و در گذر زمان به یونان رسید و با تلاش بقراط و جالینوس به بالندگی رسید و سپس به ایران بازگردانده شد. حکمایی مثل بوعلی سینا، زکریای رازی و سیداسماعیل جرجانی طب سنتی را که از یونان به دست آن ها رسیده بود بار دیگر پرورش دادند و به بالندگی رساندند، در طب سنتی ایران، مزاج شناسی جایگاه بسیار ویژه ای دارد و تا مزاج بیمار مشخص نشود، بیماری او قابل درمان نخواهد بود. در این طب و طب اسلامی که تفاوت ها و شباهت هایی به هم دارند، مزاج شناسی جایگاه ویژه ای دارد. طب اسلامی را طبی تعریف کرده اند که در تشخیص و درمان از وحی الهام گرفته و از آن چه در آیات قرآن کریم و روایات معتبر و رساله ذهبیه آمده است، استفاده می شود.


ضرورت مزاج شناسی
دکتر منتظر با اشاره به آیه «ولا رطب و لا یابس الافی کتاب مبین» درباره مفهوم خشک (یابس) و رطب (مرطوب) در این آیه توضیح می دهد: خداوند متعال کل عالم هستی را به ? شق بزرگ خشک و تر تقسیم و علم تمام عالم را در کتاب مبین محفوظ کرده است. در نهج البلاغه نیز حضرت علی(ع) در خطبه اول وجود انسان را ترکیبی از ? خلط شامل گرمی، سردی، تر و خشک می داند. بنابراین مزاج اساس خلقت است و نمی توان در حفظ سلامت و در حوزه درمان از آن غافل بود. در حالی که در پزشکی امروز متاسفانه این اصل به کلی فراموش شده است و به عنوان مثال برای درمان دیابت به فردی که طبیعت گرم یا سرد دارد یک مدل دارو داده می شود. در حالی که در پزشکی سنتی، تشخیص مزاج در ابتدای کار انجام و سپس به حوزه درمان پرداخته می شود.


انواع مزاج ها
استاد دانشگاه علوم اسلامی رضوی درباره انواع مزاج ها می گوید: ? نوع مزاج کلی وجود دارد. ? مزاج گرم و ? مزاج سرد و ? مزاج خشک و ? مزاج تر است، ترکیب آن ها مزاج گرم و مرطوب، گرم و خشک و سرد و مرطوب و سرد و خشک را تشکیل می دهد. ممکن است فردی از نظر گرمی و سردی معتدل باشد اما از نظر خشکی و تری زیاد باشد. در این جا می گوییم که مزاج فرد تر است. در واقع مزاجی که بر دیگر مزاج ها غلبه دارد، تعیین کننده مزاج فرد است.
بنابراین ? مزاج مفرد هم داریم که عبارت است از سرد، گرم، خشک و تر. فردی که مزاجش گرم و خشک است، صفراوی مزاج است. بدن این دسته افراد حرارت زیادی دارد، پوستشان اغلب خشک است، اغلب لاغر هستند، عطش زیادی دارند، اگر فردی بداند مزاجش گرم و خشک است می تواند در رژیم غذایی خود نکاتی را لحاظ کند؛ به عنوان مثال نباید از ادویه زیاد استفاده کند. زیرا ادویه حرارت بدن را بالا می برد و در مقابل باید از مواد غذایی سرد و مرطوب استفاده کند مثل کاهو، خیار، آلو. افرادی که مزاجشان سرد و مرطوب است، بلغمی مزاج هستند. بیشتر آن ها بدنشان سرد است و رطوبت زیادی دارد. این افراد نباید از ماست یا کاهو زیاد استفاده کنند. در عوض باید ادویه، گردو، دارچین، زنجبیل، خرما، زیتون بیشتر مصرف کنند.
کسانی که طبیعت گرم و مرطوب دارند افراد پرخون هستندو حجم خون در بدنشان بیش از حد معمول است و به همین دلیل به راحتی چهره شان سرخ و برافروخته می شود. زود عصبانی می شوند، گرمایی هستند، عرق زیادی می کنند و حالت برافروختگی، کلافگی و سنگینی روی سینه دارند. در روایات آمده است که پیامبر(ص) فرمود: «حجامت کنید قبل از آن که غلیان خون شما را بکشد» غلیان خون در واقع غلبه دم (خون) است و در اصطلاح به این دسته از افراد دموی مزاج هم می گویند. این دسته از افراد بیشتر در معرض سکته قرار دارند و باید غذاهای سرد و خشک بیشتر بخورند. ترشی، سرکه، آبلیمو، آبغوره، کاهو، عرقی جات خنک، شاه تره و کاسنی برای آن ها مفید است. مصرف گوشت برای دموی مزاج ها مفید نیست زیرا خون بدن آن ها را زیاد می کند.
حجامت برای کم کردن غلظت خون برای این دسته از افراد بسیار مفید است. در مواردی این افراد به خون دماغ دچار می شوند و در این حالت بدن در واقع نسبت به پرخونی واکنش نشان می دهد و خون را دفع می کند.در مزاج سرد و خشک که سودا گفته می شود هم نشانه هایی برای تشخیص وجود دارد بیشتر سودایی مزاج ها لاغر هستند، کف دست و پایشان عرق می کند و به علت مزاج خود از نظر روحی- روانی دچار مشکل می شوند. وسواس و تردید زیادی دارند و ضعف حافظه پیدا می کنند. سودایی مزاج ها نمی توانند به دیگران اعتماد کافی کنند و دایم تغییر عقیده می دهند. نکته این جاست که مصرف بسیاری از فست فودها و غذاهای آماده، سودا را زیاد می کند و شاید یکی از دلایل کم تحملی و پرخاشگری و ناهنجاری های رفتاری در نسل جوان، افزایش سودای ناشی از تغذیه ناسالم امروزی باشد، بهتر است افراد سودایی خاکشیر زیادی مصرف کنند و توت، گوشت گوسفند، ماهی، شربت سکنجبین را در رژیم خود بگنجانند و گوشت گاو و گوساله کمتر مصرف کنند.
گاهی فردی مزاج ترکیبی دارد یعنی پس از بررسی مشخص می شود معده فرد سرد و کبدش گرم است. این فرد اگر سردی بخورد ضعف می کند و اگر گرمی بخورد پوستش ملتهب می شود و پزشک باید مزاج فرد را به طور دقیق مشخص و سپس تلاش کند او را طبق مزاج ترکیبی اش درمان کند. فراموش نکنید که اساس سلامت در طب سنتی برقراری تعادل مزاجی است به نحوی که هیچ مزاجی بر دیگری غلبه نداشته باشد. حتی گفته می شود فلسفه مرگ و پایان عمر در طب سنتی غلبه یکی از این ? طبع بر ? طبع دیگر است.دکتر منتظر با اشاره به افزایش آگاهی مردم و پزشکان از طب سنتی و مزاج شناسی تاکید می کند: هنوز تا شرایط مطلوب و رواج طب سنتی به نحوی که مردم بتوانند کم ضررترین شیوه درمانی را برای امراض خود به کار ببرند، فاصله داریم. البته برای مبارزه با مشکلاتی مانند چاقی یا بیماری های قلبی قبل از اطلاع رسانی درباره طب سنتی باید تلاش کرد تا مردم را نسبت به خطرات مصرف غذاهای آماده و فست فودها آگاه کرد.
مردم باید خطرات ناشی از مصرف مواد افزودنی و غیرمجاز را در مواد غذایی جدی بگیرند زیرا هر بیماری از معده شروع می شود چنان که در طب اسلامی به نقل از پیامبر اکرم(ص) آمده است که معده خانه بیماری ها و پرهیز راس درمان است. در طب اسلامی تلاش می شود اصول تغذیه سالم به بیماران گفته شود که در صورت رعایت این نکات از بروز بسیاری از بیماری ها پیشگیری می شود


تعریف انواع مزاج ها در طب سنتی
در طب اسلامی، ایرانی برای درمان بیماری و پیش گیری از آن باید ابتدا انواع مزاج ها را شناخت و براساس این شناخت به درمان بیماری پرداخت. متخصصان این رشته ? نوع مزاج گرم و خشک، گرم و تر، سرد و خشک، و سرد و تر را بیان می کنند و براساس این به بیمار دارو و رژیم غذایی مناسب را تجویز می کنند.متخصصان طب سنتی بر این باورند که رژیم غذایی شامل فست فودها و غذای آماده باعث افزایش سودا می شود و شاید یکی از دلایل کم تحملی و پرخاشگری و ناهنجاری های رفتاری به دلیل افزایش سودای ناشی از تغذیه ناسالم امروزی باشد.



یکشنبه 90 خرداد 1 | نظر

 

راز و نیاز اورژانسی

 

خدایا 10-10 فرموده هـــــاتم          99 ترین بنده هاتـــــــــــــــــــم 

دلم 65-10 است و بریـــــــده          ز 74-10 هـا شنیـــــــــــــــــده

شدم چون آمبــولانس 31-10          کـد 7-10 حیـــــــــــــــن 41-10

خــدایا 42-10 شد روانــــــــم          کنــم 57-10 گر تــــــــــــــــوانم

کنون، وضعیتم 71-10 نیسـت          دلیـل 95-10 من چیــــــــست؟

خدایا 22-10 کن هرچه گفتم           که 8-10 هستم و راه تـو رفتم

اگرچه ظاهرا 4-10 گفتــــــی           ولـی پیغام من 9-10 شنفـــتی


پی نوشت:این کدها مربوط به سیستم اورژانس است و فقط بچه های فوریت میتونند این شعرو درک کنند!!



شنبه 90 اردیبهشت 17 | نظر

 

آرامش سنگ یا برگ

 

مردجوانی کنار نهر آب نشسته بود و غمگین و افسرده به سطح آب زل زده بود مرد سالخورده ای از آنجا می گذشت. او را دید و متوجه حال پریشانش شدو کنارش نشست مرد جوان بی اختیار گفت: عجیب آشفته ام و همه چیز در زندگی ام به هم ریخته است. به شدت نیازمند آرامش هستم و نمی دانم این آرامش را کجا پیدا کنم؟
مرد سالخورده برگی از درختی کند و آن را داخل نهر آب انداخت و گفت:به این برگ نگاه کن وقتی داخل آب می افتد خود را به جریان آب می سپارد وبا آن می رود سپس سنگی بزرگ را از کنار جوی آب برداشت و داخل نهر انداخت . سنگ به خاطر سنگینی اش داخل نهر فرو رفت و در عمق آب کنار بقیه ی سنگ ها قرار گرفت مرد سالخورده گفت: این سنگ را هم که دیدی. به خاطر سنگینی اش توانست بر نیروی جریان آب غلبه کند و درعمق نهر قرار گیرد اما امواجی را روی آب ایجاد کرد و بر جریان آب تاثیر گذاشت حال تو به من بگو آیا آرامش سنگ را می خواهی یا آرامش برگ را مرد جوان مات و متحیر به او نگاه کرد و گفت: اما برگ که آرام نیست او با هر افت و خیز آب نهر بالا و پائین می رود و الان معلوم نیست کجاست!؟ لااقل سنگ می داند کجا ایستاده و با وجودی که در بالا و اطرافش آب جریان دارد اما محکم ایستاده و تکان نمی خورد. من آرامش سنگ را ترجیح می دهم مرد سالخورده لبخندی زد و گفت: پس حال که خودت انتخاب کردی چرا از جریان های مخالف و ناملایمات جاری زندگی ات می نالی؟ اگر آرامش سنگ را برگزیده ای پس تاب ناملایمات را هم داشته باش و محکم هر جایی که هستی ...آرام و قرار خود را از دست مده در عوض از تاثیری که بر جریان زندگی داری خشنود باش.مرد جوان که آرام شده بود نفس عمیقی کشید و از جا برخاست و از مرد سالخورده پرسید: شما اگر جای من بودید آرامش سنگ را انتخاب می کردید یا آرامش برگ را؟ پیرمردلبخندی زد و گفت: من تمام زندگی ام خودم را با اطمینان به خالق رودخانه هستی به جریان زندگی سپرده ام و چون می دانم در آغوش رودخانه ای هستم که همه ذرات آن نشان از حضور یار دارد از افت و خیزهایش هرگز دل آشوب نمی شوم من آرامش برگ را می پسندم ولی می دانم که خدایی هست که هم به سنگ توانایی ایستادگی را داده است و هم به برگ توانایی همراه شدن با افت و خیزهای سرنوشت .
دوست من ....برگ یا سنگ بودن
انتخاب با توست


دوشنبه 90 فروردین 8 | نظر

 

درد و دلی با قرآن...

قال الله العزیز الحکیم: انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون

با سلام خدمت همه ی مسلمانان غیور جهان ضمن اعلام تنفر از مسببان این اقدام زشت(توهین به قرآن) که بی شک امریکا وصیهونیسم می باشد و عرض تسلیت به محضر امام زمان(عج) این فاجعه ی بزرگ را به شدت محکوم ودر ادامه درودلی با قرآن بدین مناسبت اورده شده است

 

قرآن! ای همیشه ترین کتاب! من از تو شرمنده ام!

با اینکه تو را از ابتدا برای حیات بخشیدن به دلهای مرده فرود آورده اند اما ما از تو آواز مرگی ساخته ایم برای ترحیم مردگان.

شرمنده ام از تو که جز برای بدرقه مسافر از طاقچه عزلت بیرونت نیاوردیم!

ما مقام و منزلت تو را در حد یک فالگیر مقدس پایین آوردیم.

براستی اگر طالب راه نجات و استخاره صواب بودیم آیا کلام راهگشای تو کافی نبود؟

چه شد که چشم ظاهر بین ما، حقیقت کلام تو را ندید و گوش ناشنوایمان کلام حقیقی ات را نشنید؟

 ای ناجی امت! ای قرآن!

برخی تو را از پیش و پس خواندند تا بر حافظه شان فخر فروشند!

عده ای تو را بر دانه برنجی نگاشتند تا چیره دستی و هنرنماییشان را به رخ کشند.

یکی تو را با آب طلا قاب گرفته تا خانه اش را زینت بخشد!

آن دیگری تو را دستمایه هنرنمایی ساخته و از تو فرشی آراسته تا به قیمتی هر چه گزافتر بفروشد!

اما آیا کسی برای درمان قلب نیم مرده اش، هیچ به شفاخانه تو سر زد؟

جه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای هنرنمایی و موزه سازی فرود آورده است.

ما حتی تو را در مسلخ "تلاوت"، ذبح شرعی کرده ایم که تلاوت بدون"تدبر" در معنا، معنا ندارد.

آن زمان که در محافل انس، برای خواندن یا استماع تو حضور می یافتیم، البته به وجد می آمدیم اما نه از شگفتی معانی بلند تو که از طول نفسهای قاری و از شگردهای موسیقیایی در قرائت نمایشی او.

اگر چه از این ظاهر می توان راهی به آن باطن گشود اما ما آن هدف والا را گم کردیم و این وسیله را هدف انگاشتیم.

به حفظ آیات معرفت آموز تو روی آوردیم اما نه برای کسب معرفت و توفیق عمل، بلکه برای رکوردگیری در یک فستیوال تمام عیار، که ملاک امتیاز دهی آن، خواندن شمارگان صفحات بود، گاه به شیوه معکوس، گاه از پیش و پس و گاه از بالا به پایین و همینطور.

کریمه "والسابقون السابقون" تو را شنیدیم و تو را بازیچه مسابقات هوس کردیم.

از آیات روشنگر تو، پرتویی بر نگرفتیم و در عوض به مدد تو، شغل تازه ای یافتیم، دکانی برای درآمدزایی بیشتر.

قرآن! ای روشنای هر تاریکی!

ما گمشدگان وادی جهالت، راه را گم کرده ایم، و اکنون به دستگیری تو محتاجیم بیش از همه وقت.

ما را از این خواب غفلت بیدار کن! بیدار!

 



سه شنبه 89 شهریور 23 | نظر بدهید

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin